ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ
ازقديم گفته اند , انسان ها از هم چيزهای تازه می آموزند من عشق را تمام و کمال به تو آموختم و تو بی وفايی را يادم دادی !!! هيچ وقت نفهميدم چرا درست همان کسی که فکر می کنی با همه فرق دارد يک روز مثل همه تنهايت می گذارد ؟!! بين تنهايی من و آدم های کوچه مان فاصله يک پنجره است يک دريچه سايه , يک دريچه روشن روشن از گرمی صبح زندگی سايه از آرامش نگاه شب روشن از لهجه گنجشکک اشی مشی سايه از آواز جيرجيرک پير روشن از جنبش مردمان روز سايه از سکوت بی قرار شب گاه می گشايمش به روی عشق گاه می بندمش به روی غم (ف-صداقت)
اين که چقدر از آن روزها گذشته , يا اينکه چقدر هر دومان عوض شده ايم , يا اينکه هر کدام مان کجای دنيا افتاده ايم , اصلا مهم نيست ! باران که ببارد هر وقتی که می خواهد باشد ... دل هايمان هوای هم را می کنند !!!
طراح : صـ♥ـدفــ |